به گزارش خبرنگار حوزه ازدواج و خانواده گروه اجتماعی باشگاه خبرنگاران جوان،آیا شما هم از آن دسته پدر و مادرهایی هستید که درصدد تبدیل کردن فرزند خود به یک فرد ناموفق هستید؟ یکی از واقعیتهای جامعه امروز این است که برخی از والدین ناخواسته فرزند خود را به فردی منفعل و ناموفق تبدیل میکنند.
رویا نوری جامعه شناس, در رابطه با آسیب های ناشی از متوقع کردن فرزند توسط برخی از والدین اظهار کرد: تکلیف برخی از پدر و مادرهای امروز با خودشان مشخص نیست؛ به طوری که عدهای از آنها به محض این که فرزندشان اعلام خواسته میکند و با وجود این که هنوز کلمات در دهانش نچرخیده است و طالب هر آن چه که می خواهد می شود, دقیقا غول چراغ جادوی او شده و حاضر به فرمان او می شوند تا آرزوی فرزند خود را برآورده کنند.
وی بیان کرد: این گروه از والدین، یک رویکرد ویژهای هم ابداع کرده اند و پیروان زیادی هم دارند و طبق رویکرد آن ها، بچه نباید متحمل محرومیت شود و هر آن چه میخواهد باید به سرعت تامین شود؛ به طوری که بچههای چنین خانواده ای, اصلا چیزی به نام " نمیشه " و " نداریم " را نمیشناسند و به همین علت, به دنبال جهانی به منظور تامین کننده آرزوهایشان پا به جامعه بزرگتر میگذارند.
این جامعه شناس گفت: این والدین, انسانهایی خودخواه و خودمحور که تاب آوری در زندگی ندارند را پرورش می دهند. فرزندانی که به محض این که چیزی خلاف میل شان باشد، آشفته و ناتوان میشوند و مفهومی به نام " تلاش " را مسخره می کنند و هرگز لذت رسیدن به یک آرزو را با تلاش تجربه نمیکنند.
بیشتر بخوانید:
چگونه فرزند خود را درست تربیت کنیم؟
نوری تصریح کرد: ژان ژاک روسو در کتاب " امیل "، این روش را راهی برای بدبخت کردن بچهها تعریف کرده است و بدین صورت به این موضوع میپردازد که آیا میدانید مطمئنترین راه برای بدبخت کردن فرزندتان چیست؟ در پاسخ باید گفت که مطمئنترین راه برای بدبخت کردن فرزندتان این است که آن ها را عادت دهید هرچه میخواهند به زور بگیرند. زیرا هر قدر راحت تر به آرزوهایشان برسند خواسته هایشان زیادتر خواهد شد و دیر یا زود به علت نداشتن قدرت مجبور میشوند برخلاف میل خود، خواهشهای او را نادیده بگیرند.
وی ادامه داد: صدمه حاصل از این امتناع که فرزندان به آن عادت نکرده اند در مقایسه با محرومیت از آن چه میل به دست آوردنش را دارند، به مراتب بیشتر است و درواقع, بچه های لوس و پرتوقع, اول عصایی که در دست دارند و سپس ساعت والدینشان و مرغی که میپرد و در نهایت, ستارههایی که میدرخشند را میخواهند و خلاصه این که این دسته از بچه ها, هر آن چه که میبینند را میخواهند و سوال این است که والدین چگونه میتوانند او را راضی نگه دارند؟
این جامعه شناس در پایان خاطرنشان کرد: والدین نباید فراموش کنند انسان چیزی جز تلاش نیست و انسان در تلاش کردن رشد کرده و به قابلیت هایش دست پیدا میکند، خودش را میشناسد و راه زیستن با قوانین منطقی جهان و هستی را میآموزد و پدر و مادر با روشی متضاد با این قوانین، او را به سمت جهانی سوق میدهند که سرنوشتش, تنهایی و محرومیت عمیق وجودی است.
بیشتر بخوانید:
انتهای پیام/
منم شیر ،سلطان جانوران
سرِ دفترِ خیلِ جنگ آوران
که تا مادرم در زمانه بزاد
بغرید و غریدنم یاد داد
مرا مادر مهربان از خِرَد
چو می خواست بیباک بار آورد
رها کرد تا یکه تازی کنم
سرافرازم و سرفرازی کنم
اونی که توی شهره و پدر و مادر کارمند داره اتفاقا خیلی بهتر میتونه از پس خودش بر بیاد چون زمان هایی که پدر و مادرش نیستند توی خونه باید خودش تنهایی یاد بگیره به کاراش برسه
و اینکه از نظرم بچه باید بچگی کنه بازی کنه و تفریح کنه فکر میکنید اگر بچه الان بره کار کنه موفقه نه خیر چون توی خاطراتش می مونه که وقتی میتونست زندگی کنه و لذت کودکی رو ببره و در زمان حال زندگی کنه به فکر آینده بود و کار میکرد البته آینده نگری چیز بدی نیست ولی آدم باید توی زمان حال زندگی کنه
از نظرم باید فهمید بچه خودش علاقه و خواسته اش چیه اون فردی موفقه که با دل و جون یه چیزی رو بخواد
به نظرم بچه باید حقیقت رو راجب جامعه و جهان بدونه، بدونه شهر های دیگه و یا کشور های دیگه چه طوری هستن و اطلاعاتش راجب این جهان بزرگ زیاد باشه تا با چشم بسته تصمیم نگیره و راه زندگیش رو انتخاب نکنه
میدن ولی آره گفتن بد نیست بعضی وقتا بده
مثلا من وقتی کوچک تر بودم دوست داشتم برم کار کنم پول در بیارم
و سرمایه گذاری کنم ولی اونا نمیذاشتن و کلی کارای دیگه هم اجازه ندادن و کاری جز بازی با گوشیم
نداشتم بعد هی میگفتن چرا همش سرت تو گوشیته منم میگفتم
که خب اجازه ی کاری که میخواستم بکنم رو که نمیدید تقصیر
خودتونه چرا از من ایراد میگیرید بعد اونا تازه کتکم هم میزدن
قبل از اون هم میشه به صورت برنامهریزی شده به بچهها پول توجیبی داد که اگر هم چیزی میخوان بخرند با جمع کردن پول توجیبی خودشون بخرند.
اینکه بچهها میگن چرا ما رو به دنیا آوردید، دلیلش اینه که یه بچه، توی این زندگی، سرگردانه نه مهارتی داره نه امیدی به درس و مدرسه داره نه شغل و پولی داره و ... به همین خاطر از روی ناامیدی این حرفها رو میزنند. اگه جوان و نوجوان خودشون کار و هدف داشته باشند، از این حرفها نمیزنند.
من بچه که بودم خودکار رنگی های همکلاسی هامو جامداد خوشگل کیف براق شون رو با حسرت نگاه میکردم.حتا تو کلاس حرفه و فن تو راهنمایی نخ ۱۲ رنگ داشتن من فقط ۲ تا نخ سیاه و سفید داشتم.خودکار هم آبی و قرمز داشتم .زیاد هم توجهی تو خونه نمیکردن .پسر هم آدم حساب میشد و دختر هیچی به حساب میومد .والا من الان درس خوندم و مقام و موقعیت بالای برا خودم بدست آوردم. هر چند که روحا داغون م .
من بر عکس برا بچه ی خودم بهترین چیزها رو تهیه کردم هر زمان ..واقعا براش غول چراغ جادو شدم .ولی الان دقیقا خیلی پرتوقع خیلی خودمحور .تو جامعه هم شاید ضعیف ..
من توصیه م تعادل هست .میانه روی کنید تو تربیت تو برخورد ..محبت رو زمانی بکنید که بچه کاره خوبی میکنه ..وقتی سر حال هست کاره درستی انجام میده خوشحالی کنین و بهش توجه کنین و اینجوری تشویق به کار درست میشه
نه محبت بی منت ..نه بی توجهی بیجا
هر دو تا آسیب داره
فقط میانه روی
عین آب دادن اندازه به گل
که کمش خشک میکنه ..زیادش پوسیده میکنه
ولی اندازش سر سبزی و نشاط و سر حالی و گل دادن
موفق باشیم
صفا کنید بیخیال فردا و هر اتفاقی توش قراره بیفته.